وقتی مهد کودک میرفتی دوستی صمیمی بنام یلدا داشتی. عجیب است خاطره ای واضح از او بیاد نمی آوری جز بازی در کلبه ی پینوکیو.اتاقکی وسط حیاط که با بارچه ای رنگارنگ منقش به شخصیت های کارتونی پوشیده شده بود.بیش از همه تصویر روباه مکار و گربه نره را بیاد می آوری علتش شاید بخاطر آن پسر همکلاسی بود که وقت بازی میخواست به زور وارد کلبه شود البته بیش از اینکه بخواهد همبازی باشد میخواست هم خوراک شود.از دید تو او خود گربه نره ی شکمو بود که باید بهر قیمتی شده جلویش ایستاد.یادت نیست که آخر زد و خوردها برنده کی بود اما هنوز در پس زمینه ذهنت صدای دختر کوچکی را به یاد می آوری که فریاد می زد:
Mrs Lee the boy is hitting me
با خاطراتم بمان مارتا...
برچسب : نویسنده : dordinoosha بازدید : 166