شب عاشورا

ساخت وبلاگ

 جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲

پیشنهاد راتا بود همینجوری عصر گفت امشب بریم بیرون، منهم گفتم برویم.

نمیدانم چی شد که این پیشنهاد را داد بعد هم که ازش پرسیدم گفت نمیدانم

خلاصه این

با خاطراتم بمان مارتا...
ما را در سایت با خاطراتم بمان مارتا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dordinoosha بازدید : 76 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1402 ساعت: 20:50